آرامشم
میدونی ؟!
هربار که میای تو بغلم
بعد سرت رو میزاری روی سینه ام
بعد الکی و از روی شیطونی
با چشمای بسته
که مثلاً خوابی
هی خودت رو تو بغلم جا به جا می کنی
بعد که یه نفس عمیق می کشی و بلافاصله لبخند میزنی
از رضایت و آرامشی که داری
بعد مثل لبای ماهی کوچولو ،
یواشکی بدنم رو یه بوس کوچولو میکنی
بعد پاهاتو گم میکنی لای پاهام
بعد دستاتو جمع میکنی تو بغل خودت و
مثل نی نی کوچولوها که آرومترین جای دنیا بغل مادرشونه
خودتو تو بغلم جمع میکنی
بعد منم هی خندم میگیره از این شیطونیات
بعد موهات میریزه روی صورتم و
منم میگیرمشون به دهانم
بعد خودت رو می چسبونی به من و
از بس بازی بازی کردی خسته شدی
چشمات آروم بسته شدن و خوابت برد
اما من ،
هنوز دارم نگاهت میکنم
هوا روشن میشه
اما من ،
هنوز دارم نگاهت می کنم
دوستت دارم
...